آیا میدانید آینده پژوهی چیست و بر چه اهدافی استوار است؟ آینده پژوهی یا آیندهنگاری در ردیف کلیدواژههایی قرار دارد که چندان در میان عموم شناختهشده نیست. از اینرو، مقالهی حاضر را به تعریف مفهوم آینده پژوهی و بررسی روششناسیِ (متدلوژی) این مفهوم اختصاص دادهایم.
آیندهپژوهی رویکردی تلفیقی نسبت به جهان است. آیندهپژوه به رشتههای مختلفی گریز میزند تا بتواند از مجموعهی مطالعات میانرشتهای خود، به ایدههای بدیع و کارآمدتر دست پیدا کند. هدف آیندهپژوه این است که از خلال یک بافت پژوهشی پیشروگرا به دیدگاهی اجمالی برسد.
کم نیستند پژوهشگرانی که پیرامون موضوعات مرتبط با حوزهی مطالعاتی خود دست به تحقیق و حل مسئله میزنند و گزارشهای بلندبالا منتشر میکنند. اما آیندهپژوه درک موجود را برهم میزند تا اطلاعات در دسترس را در قالب نگرشی مبتکرانهتر و پربارتر ترکیب و بازسازی کند. هدف آیندهپژوه شناسایی ابعاد تازهای است که هنوز وارد زندگی بشر نشدهاند. بهعلاوه، آیندهپژوه سعی دارد بدون اینکه از واقعیات دور شود، درمورد تحولات بیسابقهای نظریهپردازی کند که احتمال میرود عادات فعلی بشر را در روزگاران آینده دگرگون کنند و مردمی را که تمایلی به تجربهی شیوهها و پدیدههای نوظهور ندارند، به چالش بکشند.
آینده پژوهی، آمیزهای از علم و هنر
- آینده پژوهی یک علم است، چرا که آیندهپژوه باید در تمامی مراحل، از درک مسئله و تحلیل دادهها گرفته تا روش تحقیق و استدلال انتقادی، از روی قاعده عمل کند. از سوی دیگر، آینده پژوهی به این سبب نوعی علم محسوب میشود که یافتههای آیندهپژوهان دارای قابلیت تبدیل به اَشکال مختلف ارزشهای اجتماعی است.
- آینده پژوهی یک هنر است، چرا که آیندهپژوه باید در همه حال از قدرت تخیل و احساسات خود استفاده کند و هر لحظه در پی فراگیری بینش شهودی باشد. بهعبارتی، آیندهپژوه باید ثانیه به ثانیهی عمر خود را با چشم و گوش باز زندگی کند.
روشها و رویکردهای آینده پژوهی
از دیرباز، بشر همواره بهدنبال راهکاری بوده است تا بتواند آینده را پیشبینی کند. کفبینی و ستارهخوانی از دیرینهترین نمونههای این تلاش بهشمار میروند. اما در سالهای اخیر، خصوصا از جنگ جهانی دوم، دانشمندان، جامعهشناسان و فعالان حوزهی پژوهشهای عملیاتی و بسیاری دیگر از اهالی علم که خودشان را آیندهپژوه مینامیدند، بهمنظور پیشبینی عقلانی آینده، اقدام به پایهریزی و گسترش روشهای کمّی و کیفی کردند. آنچه آینده پژوهی را از فالبینی که قدمتی دیرینهتر دارد، متمایز میکند، عقلگرایی است، به این معنی که آیندهپژوه میداند شناخت آینده با قطعیت مطلق ممکن نیست و نیز اذعان دارد که آینده میتواند بسته به تصمیمات مختلف افراد در زمان حال، متغیر باشد.
شناسایی و ارزیابی حالات ممکن آینده اصلیترین رُکن روشهای مختلف آینده پژوهی است، اما بهطورکلی، هیچیک از این روشها ادعایی در پیشبینی آینده ندارند، بلکه هدفشان عموما تسهیل شناخت آیندههای ممکن بهمنظور تصمیمگیری معقولانهتر در زمان فعلی است. اغلبِ آیندهپژوهان از روشهای مطالعاتی خود بهعنوان روشهای کاهندهی عدمقطعیت یاد میکنند، درحالیکه اگر این روشها بهعنوان روشهای مدیریت عدمقطعیت توصیف شوند، تعبیر دقیقتری از روشهای آینده پژوهی خواهد بود. علیرغم اینکه با آیندهای نامعلوم مواجه هستیم، بسیاری از تصمیمات را باید همین حالا بگیریم. خیلی اوقات، حتی با اینکه از تأثیر تصمیمات امروز خود بر آیندهمان مطمئن نیستیم، ناچاریم تصمیم بگیریم. اینجاست که روشهای آینده پژوهی با مدیریت عدمقطعیت طی فرایند زیر موجب اتخاذ تصمیمات آگاهانهتر میشوند:
- شفافسازی دانستههای موجود؛
- کنکاش در زوایای ناشناختهای که تا حدودی قابلدرک هستند؛
- شناسایی حالات ممکن آینده؛
- تفکیک مطلوبترین حالات ممکن؛
- بررسی پیامدهای تصمیمات کنونی در هریک از این حالات.
آینده پژوهی به دو روش تحقیق توصیفی و تجویزی قابل مطالعه است. در روش توصیفی، که روش برونیابی نیز گفته میشود، آیندهپژوه بر آن است تا حالتی از آینده را که اتفاق خواهد افتاد یا شاید اتفاق بیفتد، با نظر به واقعیات توصیف کند. در روش تجویزی، که روش هنجاری نیز گفته میشود، تمرکز آیندهپژوه بر حالتی از آینده که باید اتفاق بیفتد، قرار دارد. روشهای تجویزی کمک میکنند فرد بتواند ارزشها و ترجیحات مورد علاقهی خود را تشخیص بدهد و از آیندهی مطلوبی که در نظر دارد، تصویر واضحتری داشته باشد. وقتی فرد بداند که چه آیندهای را برای خود میپسندد، میتواند با گامهای مؤثرتری در جهت تحقق همان آیندهی مطلوب حرکت کند.
آیندهپژوهان هدف آینده پژوهی را به سه دستهی:
- حدس حالات ممکن آینده
- ارزیابی آیندهی محتمل
- و انتخاب آیندهی مطلوب
تقسیم میکنند. اکثر روشهای آینده پژوهی فقط بر یک یا دو دسته از این اهداف استوارند. بنابراین، مطالعهی طیف کامل آینده پژوهی مستلزم بهرهگیری از روشهای متعددی است. برای مثال، از طریق تحلیل روندهای کنونی فقط میتوان درمورد حالات ممکن و محتمل آینده اطلاعات کسب کرد. در این روش، آیندهپژوه بررسی میکند که اگر یک روند کنونی استمرار یابد، آینده چگونه خواهد شد و نیز میکوشد که بداند چه عواملی ممکن است در یک روند کنونی تغییر ایجاد کنند، اما این روش اطلاعات قابل ملاحظهای پیرامون آیندهای که مطلوبمان است، بهدست نمیدهد. با تکنیکهای پیشبینی آینده میتوان بهواسطهی برونریزی ذهنیِ طیف وسیعی از آیندههای ممکن و نیز تصور گزینههای مطلوب به اطلاعات سودمندی در باب حالات ممکن و مطلوب آینده دست یافت، این در حالی است که بدون بهرهگیری از سایر تکنیکها نمیتوان به اطلاعات کافی درخصوص حالات محتمل آیندههای مطلوب دسترسی پیدا کرد.
آینده پژوهی را میتوان متشکل از پنج مرحله دانست. البته، اغلبِ پروژههای آینده پژوهی فقط روی یک یا دو مرحله تمرکز میکنند و سایر مراحل را به پروژههای بعدی اختصاص میدهند. این مراحل پنجگانه عبارتند از:
- شناسایی و نظارت بر تغییرات؛
- نقد و تحلیل تغییرات؛
- حدس حالات جایگزین؛
- تجسم حالت مطلوب؛
- برنامه ریزی و پیادهسازیِ اقدامات اندیشیده شده در راستای تحقق حالت مطلوب.
۱. تحلیل روند
این روش در آینده پژوهی دارای کاربرد فراگیری است. در تحلیل روند، هر تکنیکی که بر مبنای اطلاعات تاریخی باشد، قابل استفاده است. این روش از چندین فرایند مختلف تشکیل میشود. یکی از فرایندها این است که آیندهپژوه باید نمونهای از روندهای نوظهور را ردیابی کند، یعنی در جهان پیرامونش بهدنبال تغییرات بگردد. برای مثال، فرض کنید آیندهپژوه با مشاهدهی این روند که «امروزه زوجها بچهدار شدنشان را به تعویق میاندازند.» متوجه میشود که در زمان حال، عدهی بیشتری از زوجها در مقایسه با گذشته برای بچهدار شدن تا سنین سیسالگی صبر میکنند. سپس، آیندهپژوه باید بررسی کند که ماهیت این روند چیست و چه پیامدهایی در پی خواهد داشت. در این بررسی، اطلاعات تاریخی از اهمیت بسزایی برخوردارند، مثلا:
- در سال ۱۹۵۰، میانگین سنی زنانی که نخستین فرزندشان را بهدنیا آوردند، چند سال بود؟
- این میانگین سنی در سال ۱۹۵۵ چه تغییری کرد؟
- آیا هیچ الگویی در این تغییرات قابل مشاهده است؟
- آیا شواهد نشان میدهند که میانگین سنی زنانی که برای نخستینبار بچهدار میشوند، رو به افزایش است؟
حال، فرض را بر این میگیریم که آیندهپژوه با بررسی اطلاعات تاریخی متوجه میشود میانگین سنی زنانی که برای نخستینبار بچهدار میشوند، در فاصلهی هر پنج سال بهاندازهی شش ماه افزایش یافته است. مثلا اگر در ۱۹۵۰، این میانگین سنی ۲۱ سال بود، در ۱۹۵۵ به ۲۱٫۵ سال، در ۱۹۶۰ به ۲۲ سال و نهایتا در ۱۹۹۵ به ۲۵٫۵ سال تغییر یافت. آیندهپژوه میتواند این روند تغییرات را به سالهای آینده نیز تعمیم بدهد. چنانچه زمان حالِ آیندهپژوه را همین سال ۱۹۹۵ در نظر بگیریم، آنوقت میتواند پیشبینی کند که میانگین سنی زنانی که برای نخستینبار بچهدار میشوند، در سال ۲۰۰۰ به ۲۶ و در ۲۰۰۵ به ۲۶٫۵ سال خواهد رسید و به همین ترتیب ادامه مییابد. اما تحلیل روند فقط به تعمیم تغییرات به سالهای آینده محدود نمیشود، بلکه آیندهپژوه باید از خود بپرسد:
- چه عواملی موجب ایجاد و استمرار این روند شدهاند؟
- آیا این روند به همین ترتیب استمرار خواهد داشت؟
- آیا هیچ حد فوقانی برای این روند قابل تصور است؟
- چه عوامل دیگری روی این روند تأثیر میگذارند؟
در این نقطه از تحلیل روند، آیندهپژوه ناگزیر است بیشتر بر مبنای ادراکات ذهنی و نه اطلاعات تاریخی عینی قضاوت کند.
برونیابی مستقیمترین و عینیترین مؤلفهی تحلیل روند است که از سه بخش تشکیل میشود:
- جمعآوری دادههای تاریخی؛
- رسم منحنی دادهها؛
- تعمیم منحنی به آینده.
در واقع، برونیابی روند بر این منطق استوار است که تغییر روندِ در دست بررسی در آینده به همان ترتیبی خواهد بود که در گذشته تغییر کرده است. در برونیابی، آیندهپژوه بهسادگی میتواند منحنی ترسیمشده را به سالهای آینده تعمیم بدهد تا ببیند که روند مورد نظر در یک نقطهی مشخص از آینده، چگونه خواهد بود.
۲. تحلیل الگوی چرخهای
این روش با تحلیل روند که در مورد قبلی تشریح شد، مرتبط است. روند وقوع بسیاری از پدیدهها، چرخهای است. تحلیل الگوی چرخهای نیز به معنی استفاده از الگوهای تکرارشوندهای است که در پیشبینی تحولات آینده در حوزههای مختلفی نظیر سیاست عمومی و اقتصاد، کاربرد دارند. چرخهی کسبوکار یکی از شناختهشدهترین الگوهای چرخهای است، به این معنی که بهدنبال هر رکود اقتصادی میتوان انتظار برگشت رونق اقتصادی را داشت که احتمالا به موجب این بهبود، با گسترش افراطی ظرفیتها مواجه خواهیم شد که خود بهانهای برای وقوع مجدد دورهی رکود میشود و این چرخه به همین ترتیب تکرار خواهد شد.
۳. واکاوی محیطی
واکاوی محیطی عبارت است از فرایند کاوش در رسانهها، خصوصا رسانههای آنلاین، بهمنظور شناسایی مسائل نوظهوری که اشخاص و سازمانها را قادر میسازد تا تغییرات محیط پیرامونی را بهموقع پیشبینی کنند و در اندیشهی راهکارهای مقابله با تغییرات پیشِرو باشند. به بیان دیگر، این استراتژی یعنی تزریق اطلاعات راهبردی به فرایند برنامهریزی راهبردی از طریق شناسایی روندهای تغییرات و تحولات بالقوه، نظارت بر روندها و تحولات شناساییشده، پیشبینی الگوی آیندهی روندها و تحولات و ارزیابی تأثیرات احتمالی آنها. هدف واکاوی محیطی بررسی طیف وسیع عوامل تأثیرگذار احتمالی و مطالعهی روابط بین این عوامل با حوزهی عملکردی یک سازمان یا کسبوکار است. شناسایی پیامدهای مثبت و منفی این روابط بر روی سازمان و فعالیتهای آن از دیگر اهداف قابل ملاحظهی این روش پژوهشی بهشمار میرود. بهطورکلی، اهداف واکاوی محیطی را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
- ردیابی رویدادهای علمی، فنی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیستمحیطی و نیز پیگیری سایر عناصر درخور توجه شرکت؛
- تعریف تهدیدهای بالقوه، فرصتها و اصلیترین تغییرات بالقوهای که در پی رویدادهای شناساییشده روی کسبوکار شرکت تأثیر خواهند گذاشت؛
- نظارت و ارزیابی مداوم روندها جهت تسهیل برنامهریزی و اتخاذ تصمیمات عملیاتی؛
- آگاهی دادن به مدیران و کارمندان درمورد اهمیت آیندهنگری، به حداقل رساندن واکنشهای آنی در مقابل تغییرات و تشویق به اتخاذ اقدامات پیشگیرانه؛
- هشدار به مدیران و کارمندان درمورد روندهای درحال همگرایی، واگرایی، تسریع، رکود یا برهمکُنِش؛
واکاوی محیطی به دو صورت فعال و غیرفعال انجام میپذیرد. واکاوی غیرفعال یعنی همان کاری که اکثر مردم حین مطالعهی روزنامه و مجله انجام میدهند، اما واکاوی فعال به اقدامی آگاهانهتر و هدفمندتر گفته میشود که معمولا بهمنظور ارزیابی اطلاعاتِ برگرفته از طیف وسیعتری از منابع و موضوعات انجام میگیرد.
۴. سناریوپردازی
برنامهریزی مبتنی بر سناریو یعنی استفاده از توصیفات رواییِ دارای انسجام درونی درمورد حالات ممکن امور و تحولات آینده. سناریو عبارت است از زنجیرهی وقایعی که تصور میکنیم در آینده به وقوع میپیوندند. تفکرات روزمرهی همهی ما انسانها مملو از گریز به دنیای مرموز آینده است. مگر میشود کسی به وقایعی که شاید روز، هفته، ماه یا حتی سال بعد برایش اتفاق بیفتند، فکر نکند؟! این تصورات جستهگریخته درمورد آینده بهنوعی سناریو محسوب میشوند، با این تفاوت که سناریوهای آیندهپژوهانی که برای سازمانهای دولتی، نظامی یا شرکتهای تجاری سناریوپردازی میکنند، صیقلیافتهتر و پیچیدهترند. این قبیل پژوهشگران معمولا چندین سناریو ارائه میدهند تا کاربران بتوانند حالات جایگزین را تجسم کنند و از پیامدهای بالقوهی تحولات و تصمیمات کنونی خود آگاه شوند.
سناریو با این پرسش کلید میخورد که «اگر فلانطور شود، عواقبش چیست؟» مثلا ممکن است از خودتان بپرسید که «اگه جمعهشب با خانواده برم سینما، چی میشه؟» پس از طرح این پرسش، باید به پیامدهای مختلف اتفاق مورد نظر بیندیشید. شاید ابتدا لازم باشد که مقدمات وقوع این اتفاق (سینما رفتن) را فراهم کنید و مثلا درمورد نحوهی رفتنتان به سینما (سواره یا پیاده) تصمیم بگیرید. بهعلاوه، شاید با خودتان بگویید که چنانچه به سینما بروید، مثلا ممکن است همان چند ساعتی که نیستید، کسی از اقوام به منزلتان بیاید. خلاصه قبل از اینکه درمورد رفتن یا نرفتنتان تصمیم بگیرید، احتمالا سناریوهای مختلفی خواهید ساخت. این قبیل سناریوها که اغلب حاصل تفکرات آنی هستند و بدون تأملات آگاهانه به ذهن خطور میکنند، روی کاغذ پیاده نمیشوند، اما شاید دلتان بخواهد که درموردشان با دیگران صحبت کنید.
اما فایدهی این سناریوها چیست؟ این سناریوها در واقع موجب میشوند تا بتوانیم از تأثیرات احتمالی تصمیماتمان بر آینده آگاه شویم. در وهلهی نخست، این سناریوها از مشکلات بالقوهای خبر میدهند که شاید درصورت بالفعل شدن تصمیمات کنونیمان بروز کنند. با آگاهی بر این مشکلات، ممکن است از اجرای برخی تصمیماتمان صرفنظر کنیم یا حتی اگر تصمیمی را عملیاتی کردیم، حداقل میتوانیم با اتخاذ اقدامات احتیاطی، از شدت اثر عوامل مداخلهگر بکاهیم.
۵. پسنگری
این روش با روش سناریوپردازی که در مورد قبلی تشریح شد، مرتبط است. در روش پسنگری، تمرکز آیندهپژوه بهجای بررسی حالات ممکن آینده روی مطالعهی چگونگی تحقق آیندههای مطلوب قرار دارد. آیندهپژوه ابتدا نقطهی پایانی یکی از حالات مطلوب آینده را تجسم و سپس مشخص میکند که چه سیاستگذاریهایی در تحقق چنین آیندهای دخیل خواهند بود. پسنگری شامل شش مرحله است:
- تعیین چشمانداز کلی؛
- شفافسازی اهداف و محدودیتها؛
- توصیف سیستم فعلی؛
- شناسایی متغیرهای خارجی؛
- سناریوپردازی؛
- تحلیل تأثیرات متقابل.
نتیجهی نهایی آینده پژوهی به روش پسنگری دستیابی به تصاویری از حالات مختلف آینده است که امکانپذیری و پیامدهای هرکدامشان با دقت فراوان سنجیده شده است.
۶. چشماندازسازی
چشماندازسازی از جمله رایجترین و مهمترین روشهای آینده پژوهی است. بسیاری از آیندهپژوهان توانستهاند در اِعمال این روش به تکنیکهای منحصربهفردی دست پیدا کنند که فرایند تجسم حالات مطلوب آینده را برای اشخاص و سازمانها تسهیل میکند. البته، تکنیکهای ترسیم چشمانداز در مقیاس گستردهتر، مثلا در مقیاس ملی یا جهانی، هنوز به مرحلهی تکامل نرسیدهاند. فرایند چشماندازسازی شامل پنج مرحله است:
- شناسایی مشکلات و موانع؛
- بازشناسی موفقیتهای گذشته؛
- تشخیص نیازهای آینده؛
- تعیین اهداف سنجشپذیر؛
- تفهیم منابع موردنیاز جهت تحقق اهداف تعیینشده.
بهطورکلی، دستاوردهای فرایند چشماندازسازی عبارتند از:
- شناسایی منابع لذت و ترس در گذشته و حال؛
- به چالش کشیدن تصورات کنونی افراد؛
- تشخیص محرکهای فعلی تغییر و تسهیل تجسم حالات مختلف آینده؛
- آسانسازی فرایند دستیابی به یک توافق اجماعی بر سر برترین چشمانداز تجسمشده.
۷. پیشبینی دنیای فناوری
در این روش، آیندهپژوه سعی دارد بداند فناوریهای مختلفی که در انتظار ظهورشان هستیم، نهایتا تا چه زمانی به زندگی بشر وارد خواهند شد و حدودا چه ویژگیهایی خواهند داشت. پیشبینی مشخصات قطعی فناوریهای مختص آینده از توانایی آیندهپژوهانِ حوزهی فناوری خارج است، زیرا مختصات و ویژگیهای محصولی که انتظار میرود در سالهای آینده عرضه شود، تا حد زیادی به ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشورها بستگی دارد و بهسادگی قابل پیشبینی نیست. برای مثال، شاید آیندهپژوه به این نتیجه برسد که بشر تا سال ۲۰۵۰ به فناوری تولید برق از فرایند همجوشی هستهای دست خواهد یافت، اما اینکه آیا فناوری همجوشی حرارتی-هستهای درصورت حصول حتما در راستای تولید برق بهکار گرفته خواهد شد، به بسیاری عوامل غیرمرتبط با حوزهی فناوری بستگی دارد.
استراتژی فوق با سایر روشهایی که تا به اینجا شرح دادیم، فرق میکند، زیرا بیشتر یک استراتژی موضوعمحور است نه یک استراتژی مبتنی بر روش. از لحاظ نظری، آیندهپژوه میتواند برای پیشبینی دنیای فناوری از هر روشی که به کارش میآید، استفاده کند. ناگفته نماند که پیشبینی دنیای فناوری یک شاخهی جداگانه و متمایز در حوزهی آینده پژوهی محسوب میشود که مفاهیم، ادبیات و متخصصان خاص خودش را دارد. بنابراین، بهتر است این مورد را بهعنوان یک روش مستقل و متفاوت از سایر روشها در نظر بگیرید.
هر ایدهی مبتکرانهای برای اینکه در دنیای واقعی تحقق پیدا کند، باید مراحل مختلفی را پشت سر بگذارد. با عبور از هر مرحله، میتوان از امکانپذیری ایدهی در دست بررسی مطمئنتر شد. خلاصهی این مراحل به شرح زیر است:
- بررسی علمی: یعنی زمانی یک ایده از لحاظ علمی درک و بررسی میشود؛
- امکانسنجی آزمایشگاهی: یعنی زمانی که راهحلی خاص برای تحقق ایدهی مورد نظر کشف شده و بر این اساس، یک نمونهی آزمایشگاهی ساخته میشود؛
- ساخت نمونهی اولیه: یعنی زمانی که نمونهی اولیهی یک ایده بهمنظور استفاده برای کاربردی خاص ساخته میشود؛
- معرفی تجاری یا کاربرد عملیاتی: یعنی زمانی که یک اختراع از لحاظ فنی به موفقیت میرسد و از لحاظ اقتصادی نیز امکانپذیر میشود.
- پذیرش گسترده: یعنی زمانی که مصرفکنندگان پی میبرند عملکرد یک محصول نوظهور از عملکرد سایر محصولات موجود بالاتر است و از این رو، اختراع جدید جایگزین بخشی از محصولات میشود.
- انتشار به سایر حوزهها: یعنی زمانی که یک اختراع بهمنظور اهداف دیگری غیر از آنچه در ابتدا تصور شده بود، بهکار گرفته میشود؛
- تأثیر اجتماعی و اقتصادی: یعنی زمانی که یک اختراع به مرحلهای میرسد که بر رفتار اجتماعی تأثیر میگذارد یا تا حدودی به بخش قابل توجهی از اقتصاد تبدیل میشود.
هشدار!
تحقیقات آینده پژوهی تا حد زیادی بر قضاوت انسانها استوار است و به همین علت، آسان نیست که بگوییم کدام تحقیقات عالی انجام شدهاند و کدامیک باید بهکلی نادیده گرفته شوند. همچنین فراموش نکنید که حتی عالیترین تحقیقات آینده پژوهی نیز دارای محدودیتهایی هستند که نباید نادیده گرفته شوند. آیندهپژوهان باتجربه توصیه میکنند بهمنظور تفکیک تحقیقات کارامد و ناکارامد از یکدیگر، نکات زیر را جدی بگیرید:
- پیشبینی از جمله اموری است که نمیتواند کامل باشد. به گفتهی هِرمان کان، آیندهپژوه برجستهی قرن بیستم میلادی، «شگفتانگیزترین آینده آن است که هیچ چیزِ غافلگیرانهای نداشته باشد»؛
- پیشبینیهایی که به اَعمال آیندهی انسانها بستگی دارند، نمیتوانند ۱۰۰ درصد دقیق باشند؛
- آینده بر تصادف و احتمال استوار است؛
- پیشبینی دقیق برخی سیستمهای پیچیده و غیرخطی امکانپذیر نیست؛
- برونیابی همیشه اطلاعات صحیحی بهدست نمیدهد؛
- پیشبینی و برنامهریزی باید فرایندهای پویایی باشند تا بتوانند با اطلاعات و بینشهای جدیدتر همگام شوند.
برگرفته از: futurenavigator crab.rutgers